یکشنبه، 8 تیر 1404

اما و اگر اعتقاد به گرمی و سردی غذا‌ها
دیروز, 11:19
کد خبر: 35

اما و اگر اعتقاد به گرمی و سردی غذا‌ها

متخصصان طب سنتی بر این عقیده‌اند که در مرحله اول بیماران نمی‌توانند طب جدید را کنار گذارند، زیرا طب جدید نقش موثری در درمان بیماری‌ها دارد، از این رو باید طب سنتی و طب جدید را با یکدیگر تلفیق کرد و طبی مناسب امروز را به وجود آورد

به گزارش خبرنگار گاهیما، انسان با توجه به طبع خود، سن، فصل، میزان فعالیت و موقعیت جغرافیایی محل زیست خود نیاز غذایی ویژه‌ای دارد، بنابراین مصرف غذاهای یکسان برای تمام افراد توصیه نمی‌شود، به عنوان مثال اگر یک فرد دارای طبع سرد و تر، در مصرف لبنیات به ویژه ماست افراط کند به مرور دچار بیماری‌های سرد و مرطوب مانند اضافه وزن، کم‌خونی، نفخ، درد مفاصل، پرخوابی و کُندی حافظه خواهد شد، این در حالی است که برای تعدیل و اصلاح غذاها برای هر غذا به طور اختصاصی، مصلحی تعریف کرده‌اند.

زمین ما از چهار عنصر آتش، هوا (باد)، آب و خاک پدید آمده که اساس طب سنتی بر این چهار عنصر استوار است. بعضی موجودات تک عنصری و بعضی موجودات چند عنصری هستند، انسان تنها موجودی است که چهار عنصر را در وجودش دارد. پس طبع انسان می‌تواند گرم و خشک باشد، مانند آتش یا گرم و تر باشد مانند هوا، همچنین می‌تواند سرد و تر باشد مانند آب یا سرد و خشک باشد مانند خاک.

طب سنتی در حال حاضر مقابل طب جدید و بالعکس ایستاده است. مردم طب سنتی را بیشتر به حجامت و داروهای گیاهی می‌شناسند، در صورتی که طب سنتی این نیست. در دنیا دو انرژی وجود دارد؛ یک انرژی مثبت و یکی انرژی منفی. اگر افراد دارای اثر منفی باشند انرژی منفی دیگران به بدنشان وارد می‌شود، کار طب سنتی تنها درمان نیست بلکه اصلاح سبک زندگی است. اگر طبیبی بدون اینکه اصلاح سبک زندگی و اصلاح تغذیه کند، دست به دارو ببرد، درمان امکان‌پذیر نیست. حکیم رازی می‌گوید تا آن‌جا که می‌توانید با غذا خود را درمان کنید نه با دارو، با وجود اینکه در زمان رازی تنها داروهای گیاهی موجود بوده است، این بدان معناست که ما باید تغذیه خود را اصلاح کنیم و مردم را با آموزش‌های صحیح به طب سنتی علاقه‌مند کنیم.

متخصصان طب سنتی بر این عقیده‌اند که در مرحله اول نمی‌توانیم طب جدید را کنار بگذاریم، زیرا طب جدید نیز تجارب خود را دارد. ما باید طب نیاکانمان و طب جدید را باهم تلفیق کنیم و طبی مناسب کشور امروز به وجود آوریم. برخی از افراد بیمار هستند و به مرحله بی‌بازگشتی رسیدند که باید از طب جدید استفاده کنند؛ آزمایش‌های جدید در طب جدید بسیاری از اقدامات را آسان کرده است که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد در نتیجه اختلاف بین طب جدید و سنتی باید کنار رود.

در طب سنتی در تعریف غذاهای موجود هشت غذا وجود دارد، تعادل این هشت غذا سلامتی تولید می‌کند. غذاهای بدن عبارت از غذای پنداری، دیداری، شنیداری، غذای بویایی، گفتاری، انس، لمس، خوردنی و آشامیدنی است، این در حالی است که تعادل در این هشت خوراک، باعث تولید سلامتی می‌شود.

غذای پنداری در رأس امور است، یعنی گفتار و کردار ما بستگی به پندار ما دارد. برای دفاع از پندار درست باید مراقب آنچه که می‌بینیم، باشیم، هر آن چیزی که ما می‌بینیم، یک غذا است، هر چیزی که می‌شنویم هم یک غذا است، به عنوان مثال وقتی یک موسیقی بد می‌شنویم، پندارمان هم بد می‌شود. موسیقی‌های بدون محتوا و با سازهای سردرد، مغز آدمی را سرد می‌کند، از این رو باید حواسمان باشد که در غذای گفتاری، کلام ما توأم با ادب باشد. ادب گرمی و بی‌ادبی سردی به همراه می‌آورد.


اعتقاد طبقات مختلف جامعه به گرمی و سردی غذاها

بهنام یوسفیان، متخصص طب سنتی در درباره اعتقاد به سردی و گرمی غذاها به خبرنگار گاهیما می‌گوید: اعتقاد به گرمی و سردی غذاها در تمام طول تاریخ مدون پزشکی یعنی بیش از ۶ هزار سال پیش بیان شده و یکی از اصول اساسی علم طب را تشکیل داده است و همواره در اذهان عمومی به صورت کامل جا باز کرده و طبقات مختلف مردم به آن ایمان و اعتقاد راسخ و کامل داشته‌اند، اما در مکتب جدید پزشکی نه اروپاییان در این خصوص تحقیقاتی کرده‌اند و نه ایرانیان که وارث این علم هستند به طور مؤثر در مقام بررسی، ماهیت و حقیقت آن برآمدند.

وی می‌افزاید: اطبای کنونی به علت نداشتن اطلاع از حقیقت علمی مزاج‌ها اغلب با تعصب خاص، افرادی را که معتقد به گرمی و سردی مزاج هستند، مورد تمسخر قرار می‌دهند و این مطلب صددرصد علمی را در ردیف اوهام و خرافات و از تراوشات فکری افراد بی‌سواد می‌دانند؛ یک متخصص که در علم غذاشناسی صاحب‌نظر و دارای تألیفاتی مشحون از آثار علمی درخشان است در یکی از مؤلفه‌های خود چنین می‌نویسد که ما به سردی و گرمی عقیده نداریم.

این متخصص طب سنتی از زبان یک متخصص علم غذاشناس تصریح می‌کند: غذایی را گرم می‌گوئیم که آتش، حرارت آن را بالا برده باشد مانند آب جوش و غذایی را سرد می‌گوئیم که حرارت آن پایین آمده باشد مانند یخ، غذایی را تر می‌گوئیم که آبکی باشد مانند آب، شربت‌ها، هندوانه و خربزه و غذایی را خشک می‌گوئیم که بی‌آب باشد مانند پسته، بادام خشک.
وی می‌گوید: حرارت را با گرماسنج اندازه می‌گیریم، رطوبت را نیز با رطوبت‌سنج، از این رو میزان الحراره در دست می‌گیریم و آن را وارد ظرفی پر از کشمش می‌کنیم، افرادی که می‌گویند کشمش گرم است باید بدانند خروارها کشمش قادر نیست درجه میزان الحراره را بالا ببرد، این در حالی است که حرارت کشمش و غوره با یکدیگر تفاوتی ندارد.

یوسفیان اضافه می‌کند: افراد دیگری نیز بوده‌اند که در نوشته‌های خود گرمی کشمش و عسل را نه به علت درجه حرارت ظاهری و فیزیکی آنها بلکه به این علت که در بدن سوخته و ایجاد کالری می‌کنند، توجیه کرده‌اند؛ اگر این استدلال درست باشد، لازم است بدون استثنا تمام مواد غذایی ایجاد حرارت کند، زیرا کدام ماده غذایی است که پس از هضم و جذب و ورود در خون و داخل شدن در سلول‌ها نسوزد و ایجاد حرارت نکند، پس چرا به زعم قدیمیان، از مواد غذایی مانند کاهو، کدو، کلم و غوره به جای اینکه حرارت تولید کند ایجاد برودت و سردی در بدن می‌کند؟

گرمی و سردی غذاها را با احساس نمی‌توان شناخت

وی ادامه می‌دهد: طی سال‌های گذشته آثار علمی پزشکان قدیم ایران را بررسی و مطالعه کردیم و هرگز تا وقتی که مطلبی را با امعان نظر کامل و با تحقیق دقیق درنیافتم اظهار نظر نکردیم، علاوه‌بر این تاکنون هیچگاه تحت تأثیر افکار عمومی قرار نگرفته، کورکورانه به رد یا قبول مطلبی نپرداخته‌ایم، در این مورد نیز برای پی بردن به معتقدات قدیمیان مانند موارد دیگر چاره منحصر به فرد را در این می‌دانیم که در ابتدا باید متون قدیم را نه طوطی‌وار بلکه با نهایت دقت مطالعه کرد و نیز به اصول مزبور پزشکی کنونی تا آنجا که امکان اجازه می‌دهد وارد کرد و با پزشکان و متخصصان مشورت شده و گفته‌های قدیمیان را با اصول تطبیق داد و از آن به نفع پیشرفت علم طب و به عبارت بهتر به سود بشریت استفاده کرد.

این متخصص طب سنتی اظهار می‌کند: برای درک مفهوم گرمی و سردی مواد غذایی یعنی برای اینکه بدانیم چرا عسل و فلفل گرم و کاهو سرد است، مانند نوشته سید اسمعیل جرجانی که نقل کرده است، باید گفت «هرگاه که طبیب می‌گوید عسل و پلپل گرم است نه آن خواهد که گرمی و سردی آن را به حس بتوان شناخت لیکن آن خواهد که به قوت یا گرم‌تر و یا سردتر از تن مردم است، یعنی هر گاه که مردم عسل یا کوک بخورند، حرارت او اندر آن کار کند و آن را از حال خامی بگرداند و آن کیفیت که عسل را یا کوک را هست اندر تن مردم و تا نخست حرارت مردم در آنچه خورده باشد کار نکند و یا آن چیز را از حرارت او اثر نیابد و از حال خامی بنگرد کیفیت او پدید نیاید.»

وی می‌افزاید: این گفته جرجانی صراحت دارد به اینکه گرمی عسل یا سردی کوک (کاهو) را به حس نمی‌توان شناخت، به عبارت دیگر گرمی و سردی آنها بالقوه است نه بالفعل، پس اگر گرماسنج را در خروارها عسل یا فلفل فرو کنیم درجه حرارت آن بالا نخواهد آمد، چون دماسنج دمای بیرون را نشان می‌دهد و این تنها پس از هضم و جذب و ورود به خون است که اثر آنها ظاهر شده و از قوه به فعل خواهد آمد و برای توضیح درباره چگونگی پیدایش این اثر گرمی و سردی با اصلاحات و موازین علمی امروزه باید شخص را در شرایط متابولیسم با زال قرار دهیم و اثرات مواد غذایی را در او تعیین کنیم تا آنچه مفهوم گرمی و سردی به عقیده قدیمیان است معلوم شود، زیرا تنها در این صورت است که از نظر علمی می‌توان به تأثیر مواد غذایی در بدن پی برد.

یوسفیان با بیان اینکه در این صورت مصرف بدن فوق‌العاده کم شده و به حداقلی خواهد رسید که آن را مصرف حداقل یا متابولیسم با زال می‌نامند، خاطرنشان می‌کند: متابولیسم با زال در نزد هر شخصی به طور تقریبی عدد ثابتی است که به طور متوسط ۱۶۰۰ تا ۱۷۰۰ کالری بزرگ در ۲۴ ساعت است، بالا رفتن آن دلیل بر افزایش احتراقات بدن و پایین آمدن علامت نقصان احتراقات است؛ عواملی که این افزایش و نقصان احتراقات بدن را باعث می‌شود، متعدد است و یکی از مهم‌ترین آنها ورود مواد غذایی در خون است (پس از هضم و جذب).

عکس خوانده نمی‌شود