
وقت دزدی!
یک ساعت طول کشید تا نوبت به من برسد تا کاری که برایش ۶۰ دقیقه توی نوبت ایستاده بودم، پنج دقیقهای انجام شود! تمام آن یک ساعت، در فضای شلوغ و پر از همهمه بانک، هیچ کاری از دستم برنمیآمد، جز اینکه به عقربههای ساعت نگاه کنم و حس کنم زمان، مثل آب از لای انگشتانم میچکد و از دستم میرود. از بانک که بیرون آمدم، فکر کردم بخشی از گُلِ وقتِ روزم، بیهیچ دلیل و دستاوردی، به هدر رفت.
این همان چیزی است که نامش را «وقتدزدی اجتماعی» گذاشتهام؛ لحظاتی که نه به انتخاب ما، بلکه به اجبار شرایط، از دستمان میروند. زمانهایی که نه لذتبخشاند، نه مفید و نه حتی استراحت محسوب میشوند. اینها زمانهایی هستند که بیصدا و بیهشدار، از زندگی ما ربوده میشوند و تأثیرشان را بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعیمان، در بلندمدت نشان خواهند داد؛ از اعصاب ضعیف و روان رنجور گرفته تا عقب ماندن از اهداف بلندمدت زندگی.
سرقتهای بیسروصدا
ترافیک سنگین شهری روزانه، صفهای طولانی و بیبرنامه ادارهها و بانکها، جلسات بیهدف و طولانی که میتوانستند با یک ایمیل یا پیام کوتاه جایگزین شوند، انتظار در مطبها و مراکز درمانی، اختلالات مکرر در خدمات عمومی مانند قطعی برق، آب یا اینترنت، همه و همه سارقان زمان ما هستند و علاوه بر بههم زدن نظم روزانه، ما را از رسیدن به دیگر کارهای روزمره عقب میاندازند.
هر یک از این موقعیتها، زمانهایی را از ما گرفت که میتوانست صرف کار مفید، یادگیری، معاشرت یا حتی استراحت شود، اما بیهیچ دستاوردی بلعیده میشود و جز حسی از نارضایتی، عصبانیت و خستگی برایمان باقی نمیگذارد.
ساختارهای ناکارآمد، مدیریت ضعیف شهری و بیتوجهیهای اجتماعی به شهروندان، موجب میشود افراد بخشهایی از زمان مفید روزانه را به اجبار و بیهوده هدر دهند.
زمان، تنها منبعی است که هیچ راهی برای بازگرداندن و بازیافت آن وجود ندارد. اگر امروز دو ساعت از وقت خود را در ترافیک از دست بدهیم، هیچ فردا یا هفتهای نمیتواند آن را جبران کند. این مسئله وقتی در مقیاس جمعیتی بررسی شود، ابعادی نگرانکننده پیدا میکند؛ هزاران نفر که هر روز چند ساعت بیهوده از وقت خود را از دست میدهند، در مجموع میلیاردها ساعت زمان ازدسترفته در سال تولید میکنند. این حجم از هدررفت زمان میتواند به طور مستقیم بر تولید، آموزش، نوآوری و حتی سلامت روان جامعه اثر بگذارد.
فرسودگی ذهنی ناشی از احساس بیاختیاری در مدیریت زمان، کاهش بهرهوری فردی و اجتماعی، به دلیل تحلیل و هدررفت انرژی مفید افراد، افت کیفیت زندگی به دلیل کمبود زمان برای فعالیتهای شخصی، خانوادگی و فرهنگی و درنهایت افزایش نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به نهادها و ساختارها از ابتداییترین اثرات وقتدزدیهای اجتماعی است.
وقتگذرانی خوب
اما برخلاف این تجربههای ناخواسته، وقتگذرانیهای آگاهانه ـ حتی اگر نتیجهای ملموس نداشته باشد ـ به فرد حس رضایت و آرامش میدهد. خواندن کتاب، ساخت سازههای دستی زمانبر، باغبانی یا تنها نشستن کنار پنجره و تماشای باران، نمونههایی از استفاده آگاهانه و لذتبخش از زمان هستند. البته خودتان هم میدانید «وقتدزدی» با «وقتگذرانی» تفاوتهای اساسی دارند. وقتی کودکان را به گردش در پارک میبریم، در یک دورهمی، ساعتها با دوستی گپ میزنیم، برای پخت یک غذای جدید دقایقی طولانی در آشپزخانه میمانیم، یا حضوری کُند و بیعجله، در طبیعت را تجربه میکنیم، هرچند زمان زیادی را از سر گذراندهایم، اما در عوض لذت، آرامش یا دستاوردی مثبت نصیبمان میشود. در مقابل، وقتدزدی اجتماعی، نه انتخاب ماست، نه استراحتی برای جسم و روان. این تفاوتها، در ظاهر کوچک، اما اثرات روانی و اجتماعی آن بسیار بزرگ و تعیینکننده است.
فرهنگ، زمان را زنده میکند
واقعیت این است که همه عوامل وقتدزدی در اختیار ما نیست، اما میتوانیم با خلاقیت و برنامهریزی بخشهایی هرچند کوچک از آن را مدیریت کنیم. وقتی میدانیم فردا قرار است برای یک کار بانکی، دستکم یک ساعت در بانک منتظر بمانیم یا همین مقدار زمان را در اتوبوس یا قطار شهری سپری کنیم، چرا به فکر مثلاً گوش دادن به کتابهای صوتی، پادکستهای آموزشی، یادگیری زبان یا مرور دانستهها از طریق فایلهای شنیداری نباشیم؟ پیشبینی زمانهای انتظار روزانه کار سختی نیست بنابراین همراه داشتن کاری برای انجام دادن، مانند خواندن کتاب، انجام کارهای بانکی و اداری برخط و حتی برخی خدمات درمانی میتواند مانع سرقت وقتتان شود.
البته اینها راهکارهای فردی است و به تنهایی کافی نیست.
حل ریشهای این مشکلات نیازمند اصلاحات در خیلی از بخشهاست. علاوه بر اینکه تغییراتی در فرهنگ هم میتواند در این زمینه تأثیرات شگرفی بگذارد. مثلاً خودمان را قانع کنیم تا جایی که میشود و زمانمان امکان میدهد از وسایل حملونقل عمومی با همه کاستیهایشان به جای رانندگی در خیابانهای شلوغ استفاده کنیم. اگر مسئولان هم همت کنند تعداد اتوبوسها، واگنهای قطار و خطوط مترو را به اندازه استانداردش برسانند، بیشک در پیشگیری از سرقت زمان به جامعه کمک کردهاند.
ترویج و تسهیل فرهنگ استفاده از دوچرخه هم که بارها گفته شده و میشود، میتواند فضای بیشتری را در اختیار وسایل حملونقل عمومی قرار دهد. بهبود برنامهریزی شهری برای کاهش ترافیک، مدیریت کارآمد صفها، بهینهسازی وقتدهی در مراکز خدماتی و جایگزینی فرایندهای دیجیتال به جای مراجعات حضوری هم میتوانند میزان وقتدزدی اجتماعی را به شکل چشمگیری کاهش دهند.
زمان، تنها سرمایهای است که اگرچه انگار هر صبح رایگان در اختیار ما قرار میگیرد، اما نباید این سرمایه را با سبک و سیاق زندگی امروزی، به هدر داد.
منبع: قدس