
قوز هوش مصنوعی روی قوز «طلاق»
به گزارش گاهیما، اصولاً فناوری با این ادعا وارد زندگی انسان شد که همه جوره مشکلات و دردسرهای زندگی مدرن را کم کند و آسایش و آرامش را برای ما به ارمغان بیاورد. هوش مصنوعی هم که به زندگیمان اضافه شد، انتظار میرفت در همین راستا عمل کند.
البته و اگر از انصاف نگذریم در بسیاری از عرصههای زندگی امروز، فناوری و هوش مصنوعی عصای دست بشر بوده و هستند. با این همه معمولاً بخشهایی از زندگی هم هستند که حتماً نباید توقع داشته باشیم فناوری و هوش مصنوعی بتواند مشکلاتش را حل کند. یک نمونهاش زندگی مشترک و مسئله طلاق و ازدواج که گویا از وقتی هوش مصنوعی جای مشاور و متخصص و باتجربههای این حوزه را گرفته، دردسرهای تازه هم یک به یک سروکلهشان پیدا شده است!
یک تجربه واقعی
همین هفته گذشته، یکی از دوستانم که چندین سال است ازدواج کرده و یک بچه شش ساله دارد، خبر داد برای پیگیری کارهای طلاق، دنبال وکیل میگردد. انگار مشکل اخیرشان آنقدر جدی بود که هر دو مصمم شده بودند برای زندگیشان نقطه پایان بگذارند! معمولاً فضولی نمیکنم و چیزی نمیپرسم، اما این بار شاخکهایم تکان میخورد و مدام از خودم میپرسیدم: چطور ممکن است فلانی بعد از این همه فراز و نشیب، حالا که زندگیشان تقریباً روی روال افتاده و مسیر طبیعی خودش را میرود، تصمیم به جدایی گرفته باشد؟
پیش از اینکه زنگ بزنم، خودش تماس گرفت و ماجرا را اینطور تعریف کرد: «راستش، مسئله طلاق ما خیلی هم تازه نیست، برای مدتی پیش است. همان وقتی که تصمیم گرفتیم کسبوکار خودمان را راه بیندازیم... من هوش مصنوعی نصب کردم تا برای ایدهها و بازارکار مشاوره بگیرم. ایدهها معمولاً با کمی دستکاری خوب از آب درمیآمد. بعد، وقتی اختلافهای کوچک بین من و همسرم پیش میآمد، سراغ هوش مصنوعی میرفتم و باید اعتراف کنم حرفهایش واقعاً آرامم میکرد. تا اینکه این مورد آخر پیش آمد و چون از همه چیز زندگیمان خبر داشت خیلی قاطع گفت:
«باید جدا شوی و به این زندگی خاتمه بدهی». هوش مصنوعی بر اساس اطلاعاتی که خودم در این مدت به او داده بودم معتقد بود دیگر سر و کله زدن با این همسر فایدهای ندارد و اگر میخواست خودش را اصلاح کند، تا الان کرده بود! راه و چاه شکایت کردن را هم مرحله به مرحله توضیح داده و حالا من برای جدایی درخواست دادهام». پرسیدم: «مطمئنی مشکل آن قدر جدی است که باید جدا شوی؟» گفت: «من بارها با پوپک (اسمش هوش مصنوعی بود) صحبت کردهام». پرسیدم: «چند بار؟» گفت:
«شمارش از دستم در رفته. هر بار که صحبت میکردم، مشکلات قدیمی زندگی مشترکمان را که از سالها پیش حل نشده بود، دوباره یادم میانداخت و این تصمیم نتیجه بارها بخشش و سکوت است. گفتم: «که اینطور. در جریانی که هوش مصنوعی تحلیل عینی ارائه نمیدهد؛ بلکه تنها همان چیزی را بازتاب میدهد که تو در اختیارش گذاشتهای و همین چرخه تأیید و تشدید است که دارد زندگی ات را خراب میکند». چیزی نگفت.
مشاور یا مخرب رابطه؟
داستان دوست من، تازهترین نمونهای است از آنچه این روزها در زندگی عاطفی آدمها با هوش مصنوعی رخ میدهد. خبرآنلاین هم در گزارشی نشان داده مشابه این مورد بارها پیش آمده و زوجها به جای گفتوگو با شریک زندگی، به هوش مصنوعی روی آوردهاند جالب اینکه خیلیها تا پیش از این از همین ابزار برای شروع رابطه و مشورتهای عاشقانه استفاده میکردند. مثلاً کمک میگرفتند تا پیام عاشقانه بنویسند، موقعیت را تحلیل کنند و شاید حتی نخستین قرارشان را هوشمندانه بچینند.
اما حالا همان که نقش واسطه داشته الگویی نگرانکننده به وجود آورده که نشان میدهد یکی از طرفین به هوش مصنوعی وابسته میشود، مشاوره میگیرد و رفتار خود یا طرف مقابل را توجیه میکند و این چرخه بارها تکرار میشود.
درنتیجه کار زوجها به جدایی و گاهی دعواهای حقوقی تلخ بر سر حضانت فرزندان میکشد. دکتر آنا لمبکه، استاد دانشگاه استنفورد و متخصص اعتیاد، میگوید هوش مصنوعی وقتی نقش مشاور عاطفی پیدا میکند، بیشتر شبیه یک آینه است که فقط همان چیزی را نشان میدهد که شما در آن میگذارید. یعنی یک درمانگر واقعی به شما کمک میکند نقاط کور خودت را ببینی و نگاه طرف مقابل را درک کنی، اما هوش مصنوعی مرتب و بیوقفه فقط تأیید میکند و شما را در چرخهای میچرخاند که هیچ راه خروجی ندارد.
لمبکه میگوید: این تأیید دائمی اثرات بیولوژیکی هم دارد؛ ترشح دوپامین موجب میشود مغز مثل یک اعتیاد کوچک به آن وابسته شود،. یعنی آدمها به جای تلاش برای درست کردن رابطهشان، میروند و دلشان را به یک ربات خوشصحبت خوش میکنند و از واقعیت فاصله میگیرند.
آگاهی و احتیاط
هرچند اُپنایآی، سازنده چت جیپیتی، دارد تلاش میکند پاسخها را در موقعیتهای حساس بهبود دهد و همراه با کارشناسان از کاربران در بحران حمایت کند، اما بسیاری از افرادی که تجربه تلخ داشتند، معتقدند اطلاعرسانی کافی درباره خطرات احتمالی هنوز انجام نشده است. دکتر لمبکه میگوید: اگر قرار است چت جیپیتی و ابزارهای مشابه نقش مشاور عاطفی پیدا کنند، باید همراه با هشدار باشند؛ هشدارهایی که کاربر را از خطرات احتمالی مثل وابستگی دیجیتال، آگاه کند.
او پیشنهاد میکند این ابزارها مثل «مواد دیجیتال» دیده شوند تا آدمها با احتیاط بیشتری سراغشان بروند. شاید خندهتان بگیرد، اما واقعاً یکی از کسانی که زندگیاش زیر همین فشار هوش مصنوعی به بحران کشیده شد گفته بود احساس میکردم همسرم دیگر نمیتواند بدون چت جیپیتی حتی با من یا دیگران حرف بزند. برای همین چه بخواهیم و چه نخواهیم این هشدارها جدی هستند و ممکن است برای همه ما با شدتهای متفاوتی پیش بیاید.
پس حالا که هوش مصنوعی دارد به بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره تبدیل میشود، باید با آگاهی و مسئولیت با آن برخورد کنیم وگرنه نه فقط روابط عاطفی، بلکه حس اعتماد و ارتباط انسانی ما هم ممکن است قربانی تصمیمهای دیجیتال شود. خلاصه اینکه مسئله «طلاق» در جامعه ما، بدون حضور هوش مصنوعی و فضای مجازی هم یک معضل به حساب میآمد پس مراقب باشیم به هوای مدرن شدن و استفاده از فناوریهای روز، قوزی بالای قوز این معضل اجتماعی نگذاریم.